نرم افزار Salavat counter ویژه ی سیستم عامل موبایل آندورید مشخصات : نام: Salavat counter شماره نسخه: 1.0.0 پلاتفرم: Android سایز صفحه: Multi Screen
همان طور که از نام نرم افزار Salavat counter بر می آید، از این نرم افزار کوچک و کاربردی، برای شمردن تعداد صلوات استفاده می شود. چگونگی استفاده ی این نرم افزار بسیار ساده بوده و با استفاده از یک کلید می توانید تعداد صلوات های شمرده شده را افزایش دهید . قابلیت های کلیدی نرم افزار Salavat counter: - امکان افزودن صلوات تنها با استفاده از یک کلید - قابلیت حذف تمام صلوات های شمرده شده تنها با یک کلید - ذخیره ی تعداد صلوات های شمرده شده - قابلیت حمل بالا به علت حجم نسبتا کم
نرم افزار IQuran ویژه ی سیستم عامل های موبایل ای او اس و آندورید مشخصات : نام: iQuran شماره نسخه: 3.0.1 , 2.3.2 پلاتفرم: , MacOSX , Android ویرایش پلاتفرم: iOS 3.0 or later , Android 1.6 or later سایز صفحه: Multi Screen
نرم افزار iQuran جدید به شما قرآن کامل با خط عثمان طه همراه با ترجمه و تلاوت آیات را ارائه می دهد. این نرم افزار قرآنی با ترجمه و تفسیر قرآن به بیش از 30 زبان همچون: فارسی (آیت الله العظمی مکارم شیرازی)، انگلیسی، فرانسوی، آلمانی، اندونزیایی، اسپانیایی، ترکی، روسی، بوسنیایی، اردو، ایتالیایی، هلندی، آلبانیایی، رومانیایی، ژاپنی، بنگلادشی، آذربایجان، چینی، بلغاری، هندی، کره ای، چک، سوئدی، تایلندی، لهستانی، پرتغالی و نروژی یکی از بهترین کتاب های دیجیتال قرآن به حساب می آید. همچنین تلاوت سوره ها به صورت آیه به آیه توسط قاریان معروفی همانند الشیخ مشاری بن راشد العفاسی، الشیخ سعد الغامدی، الشیخ محمود خلیل الحصری، الشیخ عبدالباسط عبدالصمد، الشیخ ابوبکر الشاطری، استاد احمد سعود صورت می گیرد. قابلیت های کلیدی نرم افزار iQuran: - دارا بودن فهرست کاملی از سوره ها و آیه ها (حزب و جزء) - امکان انتخاب آیه ها و بوکمارک کردن، ارسال اس ام اس، ایمیل کردن و ارسال به شبکه های اجتماعی - مراجعه سریع به آیه مورد نظر به صورت کاملاْ منحصر به فرد با اسکرول سریع - کنترل کامل فایل صوتی - دارا بودن گزینه های پیشرفته صوتی جهت کمک به حفظ آیه ها - ادعیه قرآنی. آیاتی از قرآن که بر روی موضوعاتی مانند: دین، تسلیم، ستایش، صبر، بخشش، خانواده، مقررات و دانش اشاره دارد - یادآوری سوره آل کهف برای روز جمعه - و خیلی موارد دیگر
به علت حجم بالای نرم افزار و بسته های جانبی دسترسی به این بخش پس از بارگذاری کامل در روزهای آینده
راهنمای نصب پس از نصب نرم افزار اصلی قرآن و جهت اضافه کردن فایل صوتی به نرم افزار 1- پوشه Documents را از فایل فشرده خارج و توسط یکی از نرم افزارهای مدیریت گوشی همانند iPhone PC Suite به مسیر Root/var/mobile/applications رفته و پس از پیدا کردن پوشه نرم افزار، پوشه Documents را در آن کپی می کنیم. 2- در صورتی که فایل صوتی تمام قاریان را دانلود کرده باشید (برای یافتن فایل های بیشتر می توانید از سایت ها، وبلاگ ها و مراجع دیگر نیز کمک بگیرید .) تمام قاریان به برنامه اضافه می شوند و در غیر این صورت باید در داخل نرم افزار قاری مورد نظر خود را که فایل آن دانلود شده و به برنامه اضافه شده است را انتخاب کنید تا آیات به صورت صوتی برای شما قابل پخش باشند.
مولای من ! تویی که احسانم فرمودی ، انعامم کردی ، نیکی نمودی ، فضل و کرامت نصیبم ساختی و نعمت هایت را به کمال رساندی . فرازی از دعای پرفیض عرفه
گوئیا شهر را نقابی بزرگ در خود فرو برده بود ! حتی زنان و کودکان نیز نقاب به چهره داشتند ! آن همه نامه و این همه بیت و تشت هایی که زنان را هم برای بیعت به مسجد کشاند و پسر عقیل را در اضطرابی بزرگ فرو کشید . طولی هم نمی کشد که باد زمان ، نقاب از چهره ی این جماعت صد رنگ بر می کشد و آن همه بیعت سنگ می شود و آن همه طاعت ، خاکستر ! و همه را یک جا از روی بام ها ، تقدیم مسلم می کنند و او ، گوئیا افق را نشانه رفته و تنها یک کلام بر لب دارد : یکی به حسین من بگوید ، برگرد !
معبود من ! امر فرمودی ، امر تو را نافرمانی کردم . اکنون شایسته ی تبرئه از سوی تو هستم ، تا اینکه پوزش بطلبم ، هر چند قدرتی هم ندارم که از تو بخواهم . فرازی از دعای پرفیض عرفه
صدای زنگوله ها و هجمه ی بادها و سکوتی محض و کاروانی تحت تاثیر گرمای دشت ، آرام و خرامان ، از خود جای پایی به وسعت تاریخ به جای می گذاشت ! کودکی در میان آغوش و دخترکی خسته از شیرین زبانی و بازیگوشی در کجاوه ای طرف دیگر همان تاریخ ، روی زانوی عمه اش خوابش برده است . و عَلَمی که گویی سر آرام گرفتن و خفتن ندارد و مردی با این همه اهل و اعیال و نزدیکان . آنچه مشخص است ، این کاروان بوی خون می دهد ! و نغمه استرجاع و صدایی آرام و خواهر نشنو ، چنبن می گوید : این کاروان می رود و اجل از پی اوست ! همه چیز همان جا تمام می شود وقتی اکبرش به او بگوید : اَوَلسنا بِالحَق (آیا ما بر حق نیستیم) ؟ و او پاسخ آری اش را چنین بگیرد که : پس باکی نیست ! راه او خون می طلبد ، مرد کیست ؟!
خداوندا ! اگر در عین بی نیازی بوده باشم ، باز مستمندم ، در حالی که سر تا پا احتیاجم . فرازی از دعای پرفیض عرفه
عده ای را با خودش مشغول کرده است . سر تا پا ریحانه است و پا تا سر دردانه ! گوئیا حسین را ، او زینت دیگری است . همه ی این خانواده یک شناسنامه دارند ؛ فاطمه ، و او المثنی جلوه تمام فاطمیت است . تمام انگشتانش را هم اگر جمع کند ، تازه می شود یکی از انگشت های عمو را بگیرد . اندازه صورتش وقتی مشخص می شود که امیر حرم ، همه ی صورتش را در یک دوم دستش لمس کند . خلخالهایش را هم تازه خریده است ، گوشواره هایش را هم ، مدینه که بودند ، بابا حسینش برایش هدیه آورده بود . همه اش سه تا زمستان دیده بود و سه تا بهار ، پائیز آن سال ، او از علی کوچک ، دو سال و شش ماه بیشتر پدرش را دیده بود . شاید اگر آن زمان که زیور ها را از دست و پا و گوشها در می آوردند و پنهان می کردند ، او خواب نبود الان دندان های شیری اش سر جایش بود و مجبور نبود ، برای گفتن "بابا" طوری حرف بزند که زخمهای کنار لبش سر باز کنند !
خداوندا ! چگونه مرا یکه و تنها رها می کنی در حالی که کفالتم را بر عهده داری ؟ فرازی از دعای پرفیض عرفه
چه کار می توانست بکند ، درست است که فرزند جعفر طیار است ، اما دو پای از کار افتاده اش مجال کربلایی شدن را از او گرفت . ولی به جای خود ، دو جفت پا و دست و چشم به ساحت عاشورایی امیر قلبش هدیه کرد . پیش کش های عبدلله ابن جعفر ، حالا به دست با کفایت عقیله عالم ، کادو پیچ شده اند و چقدر این زره و خوود به آن ها می آید . وقتی از حرف از قسم به مدینه در میان باشد ، حتی امام معصومی چون حسین هم می داند که نام زهرا "نه" نمی شناسد . آنقدر این هدیه ها را به اصرار تقدیم کرد که امام راهی به جز پذیرش نیافت . آخر از قدیم گفته اند بچه های حلال زاده به دائی شان می روند ! و این دو ابن زینب فدایی دائی شان می شوند . در طول رزم ، کسی ندید که پر خیمه ی عمه جان ما را ، حتی نسیمی تکان بدهد ، آنقدر ماند ، تا رجزِ نفرِ بعد از آن دو نفر ، بلند شد و پس از آن خیمه را ترک کرد . آن ها که مانده اند ، باید کاری زینبی کنند ، وِالله یزیدیند !
خداوندا ! آن گاه که پستی ام مرا سخن باز می دارد ، کرم و لطف تو سخنورم می کند . فرازی از دعای پرفیض عرفه
دستش را محکم گرفته بود توی دستش ، شنیده بود : خواهرم ! او بسیار به من علاقمند است ، مبادا غافل شوی و او را مواظبت نکنی یا ... ، گرد و خاک که زیاد شد ، بلند قد تر ها می دیدند ، سجده ی شمشیر ها و رکوع نیزه ها را ، در مقابل یک قبله ! اما او هر چه پرید ، روی نوک انگشتان پایش هم که ایستاد ، چیزی معلوم نبود ، یا باد ، چادر خاکی عمه را روی صورتش می انداخت و تازه غیر از آن هم ، از بین انگشتان خشک عمه که سعی می کرد چشمان کوچک او را بگیرد نیز ، چیزی مشخص نبود . یک لحظه کافی بود تا دستش را بکشد و به جایی بدود ، که واضح تر ، همه چیز را بتوان دید . او جایش را یافته بود ، محلی که پاتوق همیشگی او بود ، سینه ی عمو ، از بس به این موضع عشق می ورزید ، هیچ رقیبی را بر نمی تافت ! اما این بار او و دست های به پوست آویزان شده اش از پس رقیبی تیز و محکم و با شدت ، چون تیغ و شمشیر بر نیامدند . عبدالله حالا خودش گوشه ای از روضه ی مقتل شده بود !
خداوندا ! کور است آن چشم که نظارت تو را بر خود درک نمی کند . فرازی از دعای پرفیض عرفه
زیبایی خود دردسری دیگر است . اما عمامه ی امام ، کار را حل کرد . نیمی به جای ردا و نیمی دیگر به جای دستار و روپوش . هر چه باشد خیلی ها آن تشییع جنازه معروف مدینه را نبودند ، عمل خیرشان را که سال ها بود قضا شده بود ، اینبار مجالی برای ادای جانانه اش سافته بودند . " صد ها سنگ می زنم به نوجوان حسن ، به قصد قربت ، الله اکبر !! " . و این گونه نماز جماعت شیطانی شان را ادا کردند ، آن هم اول وقت ! و در هر رکعتی سنگی بر آن نوجوان عاشورایی روانه ساختند . کار ارزق و توله هایش را که ساخت ، یک لشکر به او حمله ور شد و او که خود قاسم عالم بود ? قسمت تیغ ها شد تا هر قسمتش ، قسمت تکه ای از این خاک تفتیده گردد . بین آن شلوغی سوارها که عجولانه می تاختند ، خودمانیم ، چقدر قد کشیده ای گل پسر !